مردی که حریف آمریکایی را ادب کرد
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۱۴۸۸۱
فرنگیکار سابق ایران و دارنده مدالهای طلا و برنز جهان این روزها و پس از پیروزی یکطرفه بر رقیب پرادعای آمریکایی در رشته MMA حسابی خبرساز شده و نامش بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده است. صحبت درباره این مبارزه مهیج که با استقبال شدید مردم ایران نیز همراه بود بهانهای شد تا پس از بازگشتش از ژاپن با او و علیرضا استکی مربی بوکس علی اکبری در ایسنا هم کلام شویم که ماحصل این گفتگو را در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*پیش خودم گفتم فک تیلور را از کار میاندازم تا انقدر حرف نزند!
به هر حال مسابقات میان ورزشکاران ایران و آمریکا در هر رشته ای همیشه حساس بوده و این مبارزه نیز به همین دلیل و پس از کریخوانی های رقیب آمریکایی بسیار حساس شده بود و باعث شد مردم ایران حساسیت بیشتری به این مبارزه داشته باشند. او حتی از دایرکت شخصی نیز به من پیام میداد و کریخوانی میکرد. مثلا میگفت منتظرم روز مبارزه برسد تا دست و پایت را از جا دربیاورم. من هم در جواب میگفتم عجله نکن روز مبارزه همدیگر را میبینیم. پیش خودم گفتم باید فک او را از کار بیندازم تا مدتها نتواند حرف بزند. وقتی مبارزه شروع شد کار را در همان دقیقه اول تمام کردم تا این مبارزه همیشه در خاطرش بماند.
*کینگ با بی ادبی کری میخواند
از 5-6 ماه قبل از انجام مبارزه بود که تایلر کینگ حسابی کری میخواند و حتی در کریخوانیهایش بیادبی هم میکرد. به همین خاطر انگیزه زیادی داشتم تا جواب او را در رینگ مبارزه بدهم. او با اسلحه و چاقو و با روشهای غیر معمول کریخوانی کرده بود و روز وزن کشی هم با یکدیگر گلاویز شدیم. او به مسئولان سازمان رایزین که من در آنجا برایشان مبارزه میکنم گفته بود من خیلی بهتر از علیاکبری هستم و پولی را که به او میدهید، باید به من بدهید.
*دعوت شام کینگ را رد کردم
قصد داشتم درس خوبی به او بدهم.خوشبختانه زمان مبارزه خیلی خوب او را ادب کردم و کاری کردم هیچوقت فراموشش نشود. حتی بعد از مبارزه او سراغ من آمد و از من خواست شام را مهمان او باشم که من در جواب گفتم تو احترامی برای من قائل نشدی و در کریخوانیهایت توهین کردی بنابراین هیچ رفاقتی با تو ندارم و دعوتت را قبول نمیکنم.
*انتظار نداشتم مردم تا این حد حمایتم کنند
رییس سازمان رایزین از مبارزه من خیلی راضی بود چرا که کار حریف را در حالت سرپا یکسره کردم. ژاپنیها علاقه خاصی به مبارزه سرپا دارند و به همین دلیل خیلی از مبارزه من راضی بودند. واقعا انتظار این میزان حمایت از طرف تماشاگران و مخصوصا مردم ایران را نداشتم و به قول معروف مردم حسابی ترکوندند!
*از روز اول قصد داشتم با پیشانیبند حیدر کرار به روی رینگ بروم
از روز اول که به MMA رفتم به خاطر ارادتی که به امیر مومنان حضرت علی (ع) دارم و مددی که از ایشان میگیرم، دنبال این بودم که با ذکر مولا علی و با پیشانیبند حیدر کرار به مصاف حریفانم بروم اما منتظر بودم ابتدا درباره این رشته فرهنگسازی شود و مردم ایران این رشته را قبول کنند بعد این کار را انجام بدهم. به خاطر حساسیتهایی که در مبارزه من و حریف آمریکایی وجود داشت مردم ایران لطف بسیار زیادی به من داشتند و پیگیر وضعیت من بودند. به همین دلیل بهترین زمان بود که پیش از انجام مبارزه و زمان ورود به رینگ با پیشانیبند حیدر کرار وارد شوم و از آقا مدد بگیرم.
*از UFC پیشنهاد دارم
خوشبختانه با توجه به موفقیتهایی که در رایزین داشتم، پس از پایان قراردادم از UFC به عنوان لیگ حرفهایهای MMA در آمریکا و جاهای دیگر پیشنهاداتی به من شد تا برای آنها مبارزه کنم و از 2-3 روز دیگر این پیشنهادات را بررسی میکنم تا به بهترین آنها پاسخ بدهم. اگر مسئولان UFC میخواهند برایشان مبارزه کنم باید حسابی خرج کنند.
*یکسال دیگر در رایزین میمانم
ادامه حضور در رایزین نسبت به حضور در لیگ UFC به لحاظ مالی به مراتب برای من بهتر خواهد بود. احتمال اینکه یک سال دیگر در سازمان رایزین مبارزه کنم و با آنها تمدید کنم، بسیار زیاد است چرا که وقتی به UFC بروم باید از صفر شروع کنم و چند سالی طول میکشد تا به سطح اول برسم بنابراین باید حسابی در رایزین خودم را مطرح کنم و سپس به UFC بروم، در این صورت برای آینده ورزشیام نیز بهتر خواهد بود.
*برای یک دقیقه مبارزه به اندازه طلای المپیک پول گرفتم!
درآمد این ورزش حرفهای است اما فعلا در حد 3 یا 4 میلیارد تومان که ادعا شده نیست اما پاداش مبارزه یک دقیقه ای من مقابل رقیب آمریکایی در حد پاداش طلای المپیک در ایران است. برای طلای المپیک یک ورزشکار باید 4 سال زحمت و سختی بکشد و واقعا پاداش 300 سکه برای قهرمانان المپیک بسیار کم است. البته برای طلای جهان که اصلا از این خبرها نیست. من سال 2010 در کشتی فرنگی طلای جهان گرفتم، 3 سال بعد در سال 2013 به من بابت طلای جهان 20 میلیون تومان پاداش دادند. به هر حال یک جورایی میلیارد شدهام(باخنده)
*مادرم فکر میکرد زنده بیرون نمیآیم
در ابتدا که قصد داشتم به MMA بروم خانواده و مخصوصا مادرم مخالفت میکرد و فکر میکرد خشونت در MMA به حدی است که زنده بیرون نمیآیم اما وقتی دیدند که این رشته قوانین محکمی دارد و در سراسر دنیا علاقهمندان زیادی هستند که این رشته را دنبال میکنند، دیگر مخالفتی با حضورم در این رشته ندارند. البته مادرم هنوز هم نمیتواند مبارزات من را به صورت زنده ببیند و استرس زیادی دارد.
*فرزند ناخلف خانواده هستم!
دو برادر و چهار خواهر دارم که به غیر از برادر بزرگم که زمانی کشتیگیر بود، هیچ کدام از آنها به صورت حرفهای ورزش را دنبال نمیکنند و فرزند ناخلف خانواده من هستم (با خنده).
* براک لزنر به پیشنهادم برای مبارزه جواب نداد
خیلی دوست دارم با براک لزنر آمریکایی و قهرمان سابق سنگین وزن UFC که در حال حاضر در کشتی کج فعالیت میکند و دوباره قصد دارد به MMA بازگردد مبارزه کنم.چند بار هم در مصاحبههایم این موضوع را اعلام کردم تا به گوشش برسد اما او تا امروز علاقهای برای مبارزه با من نشان نداده است.به هر حال یک جایی گیرم میافتد!
*رقابتهای سنگین وزن در MMA حرف اول را می زند
هر چه روپاتر و سبکتر باشی بهتر است. بهترین حالت برای من داشتن وزن 113 تا 114 کیلوگرم است و سعی میکنم از این وزن بالاتر نروم. من در 100+ کیلوگرم مبارزه میکنم که این وزن تنها وزنی است که محدودیت وزنی ندارد. در آخرین مبارزه حریف آمریکایی 110 کیلو بود و من 113 کیلو بودم. حریف قبلی 136 کیلو بود و من 116 کیلو بودم. در کل دنیا رقابتهای سنگین وزن مثل همه رشتهها MMA چه به لحاظ کسب درآمد و چه به لحاظ جذب تماشاچی حرف اول را میزند.
*ژاپنیها میترسند با من مبارزه کنند
ژاپنیها خودشان در این وزن یک ورزشکار بسیار خوب به نام ایشی دارند که من بارها درخواست مبارزه دادم اما قبول نکردند چرا که برای آنها سنگین است که در کشور خودشان مقابل من شکست بخورد.
*چهره شدن در MMA راحتتر از کشتی است
در خارج از ایران کسی به آن صورت کشتی را دنبال نمیکند و این رشته بیشتر در ایران دنبال میشود. اما MMA رشتهای بینالمللی است که خیلی طرفدار دارد و کاملا حرفهای است. من در کشتی خیلی بدشانسی آوردم و متاسفانه بین مدالهایم وقفه افتاد. از سوی دیگر ما در ایران آنقدر کشتیگیر خوب داریم که چهره شدن در میان آنها کار یکی دو سال نیست بلکه باید 6 یا 7 سال سختی بکشید، نتیجه بگیرید تا بر سر زبانها بیفتید. اما در MMA من پیشرو بودم و کار برایم در ایران راحتتر است.
*از اینکه کشتیگیر بودم پشیمان نیستم
از حضور در کشتی پشیمان نیستم و همیشه یک کشتیگیر خواهم بود. درباره من همیشه می گویند فلان کشتی گیر این موفقیت را بدست آورد. 50 یا 60 درصد موفقیت حال حاضر من در MMA بواسطه حضور در کشتی است. اما دوران حضور در کشتی را فراموش کردهام و خوشحال تر و راضیتر از زمانی که کشتی میگرفتم در MMA فعالیت میکنم. از اینکه آن اتفاقات در کشتی برایم افتاد ولی راه جدیدی برایم باز شد بسیار خوشحالم.
*میخواهم پخش زنده MMA را خریداری کنم
به دنبال این هستیم با رایزین قراردادی ببندیم تا بتوانیم خودمان پخش زنده مسابقهها را خریداری کنیم تا مردم ایران با پرداخت مبلغی اندک، بتوانند مبارزاتم را به صورت زنده از وب سایت شخصیام تماشا کنند. البته این موضوع به راحتی امکانپذیر نیست اما به دنبال انجام آن هستیم.
*به آمریکا هم بروم در کمپ AKA تمرین میکنم
AKA باشگاه مطرحی است و فعلا قصد دارم با همین باشگاه کار کنم.اگر هم قرار به رفتنم به آمریکا باشد قطعا به شعبه دیگر این کمپ در آمریکا میروم.ما شناخت خوبی نسبت به هم پیدا کردهایم و نقاط ضعف و قوت هم را میشناسیم.از تمرین در این کمپ احساس خوبی دارم و قصدی برای ترک آن ندارم.
استکی: AKAبهترین باشگاه و یک برند محسوب میشود. الان علیاکبری نماد باشگاه شده و خیلی برای او احترام قائل هستند.
*ترجیح میدهم در سکوت وارد ایران شوم
مثل زمانی که کشتی میگرفتم با استقبال گسترده مردم و هممحلیها مواجه نمیشوم چرا که آن موقع با تیم وارد ایران میشدیم و مردم از طریق رسانهها متوجه حضور ما میشدند اما الان ترجیح میدهم در سکوت وارد ایران شوم و تمرکزم بر روی کارم باشد.
*قصد دارم کمک کنم تا MMA در ایران راهاندازی شود
قطعا این اتفاق یک روز خواهد افتاد. طرفداران این رشته در ایران با توجه به اقبال رسانهها و موفقیتهایی که کسب کردم، بسیار بیشتر از یکی دو سال گذشته شده است و بیشتر مردم و جوانان این رشته را میشناسند. دیگر مثل سابق کسی فکر نمیکند که MMA یک رشته خطرناک است که ممکن است جان ورزشکار را به خطر بیندازد بلکه میدانند این رشته قوانینی به مراتب محکمتر از رشتههای دیگر دارد و همه چیز تحت کنترل داوران است. به دنبال این هستم در سالهای آینده در صورتی که شرایط مهیا شود، یک کمپ راهاندازی کنم تا ورزشکاران MMA را دور هم جمع کنم و سپس به لیگهای مطرح دنیا معرفی کنیم. به هر حال MMA در ایران را با نام من میشناسند و قصد دارم کمک کنم تا این رشته در ایران راهاندازی شود.
*فعلا قصد ازدواج ندارم
فعلا قصدی برای ازدواج ندارم چون یکجا ثابت نیستم.از سوی دیگر تمام تمرکز بر روی کسب موفقیتهای بیشتر در MMA است.
استکی: من که مربی او هستم به حدی درگیر MMA و سفرهای مختلف شدهام که زنم میخواهد پس از 15 سال از من جدا شود (باخنده).
*با استکی مثل برادر هستیم
ما رفیق و مانند برادر هستیم. من زیر نظر استکی بوکس را فرا گرفتم که این موضوع نقش مهمی در پیروزیهایم داشت. او علاوه بر این به لحاظ روحی و روانی نیز کمک زیادی به من میکند و حضورش نقش بسیار مهمی در موفقیتهای من دارد و از او تشکر کنم.
*دیگر گول کسی را نمی خورم!
من در طی دوران قهرمانیام دو سه بار هم ته دره و هم نوک قله را دیدم و دیگر گول کسی را نمیخورم. زمانی عدهای پشتم را در بدترین شرایط خالی کردند. در حال حاضر فقط با یک سری افراد محدود مانند استکی و یکی دو نفر دیگر که با آنها تمرین میکنم در ارتباطم و سعی کردم دایره دوستانم را محدود کنم. البته برای همه دوستان قدیمیام احترام زیادی قائلم اما ارتباط چندانی با آنها ندارم.
* اوقات فراغت کتاب میخوانم و تیراندازی میکنم
نحوه رفتار در زندگی خصوصی با رینگ مبارزه تفاوت بسیار زیادی دارد. نمیتوان در زندگی هم مانند رینگ به جان دیگران افتاد. چه در زمانی که کشتی میگرفتم و چه در حال حاضر همیشه سعی کردم سبک متفاوتی را در میدان مبارزه داشته باشم و همیشه با انگیزه کار کنم. در اوقات فراغت بیشتر یا کتاب میخوانم یا به باشگاه تیراندازی میروم.
*اهل درگیری فیزیکی نیستم
خوشبختانه مردم در خیابان لطف زیادی به من دارند و با احترام با من برخورد میکنند اما اگر مشکلی هم پیش بیاید به هیچ وجه اهل درگیری و این حرفها نیستم. درگیری در خیابان بیفرهنگی است و کار افرادی است که میخواهند خودشان را این گونه نشان بدهند.
*ماجرای جالب علیاکبری از زبان استکی
استکی: یک خاطره جالب برای شما بگویم و اینکه یک روز در باشگاه سخت در حال تمرین بودیم که شخصی وارد باشگاه شد و گفت ماشینتان را جابهجا کنید تا بتوانم ماشینم را بردارم. علیاکبری در حالی که بسیار خسته بود و فشار زیادی به او وارد شده بود سوئیچ را برداشت اما وقتی به بیرون از سالن رفت، متوجه شد که ماشین فرد دیگری مزاحم آن فرد بوده اما با این حال هیچ اعتراضی نکرد و در قبال اشتباه آن شخص خندید که این نشان دهنده روحیه و نحوه برخورد علیاکبری با دیگران است.
*استکی:میخواستم کار حریف آمریکایی را در همان وزنکشی تمام کنم!
استکی: پس از وزن کشی و درگیری علیاکبری با رقیب آمریکایی،دیدم حریف فحش میدهد جلوی دهانش را گرفتم که به او بر خورد و شروع به فحاشی به من کرد. کار داشت به جای باریک کشیده میشد که مربیان او هم وسط آمدند. گفتم برای امیر بد میشود وگرنه همانجا کارش را تمام میکردم و نمیگذاشتم به مبارزه با امیر برسد!
*استکی:با ناطق هیچوق مشکل نداشتم
استکی: من هیچ وقت مشکلی با ناطق نداشتم و همیشه به او به عنوان یک پیشکسوت و بزرگتر احترام گذاشته و خواهم گذاشت. البته انتقاداتم را همیشه مطرح کردم اما اجازه نمیدادم این انتقادات به خارج از خانواده بوکس منتقل شود. من خودم را مدیون بوکس میدانم و اگر جایی هم ظلمی به من شده در مقابل محبتهایی هم به من شده است. رسم پهلوانی این نیست که با یک شخص بزرگ و پیشکسوت بد رفتار کنم و بخواهم پشت سرش حرفهایی را مطرح کنم. او در زمانی که باید میرفت این کار را انجام داد و دیر یا زود آن دست امثال من نیست بلکه دست مسئولان بود. من یک مربی هستم و باید تمرکزم بر روی تیمم باشد.
*مشکل بوکس ایران
استکی:مهمترین مشکل بوکس ما نبود بودجه، نبود پخش تلویزیونی و نداشتن حامی مالی است. وقتی اینها نباشد، بازی تدارکاتی نیز نخواهد بود و وقتی ورزشکار حقوق نگیرد، دیگر به آن صورت تبعیت نمیکند و ورزشکار سالاری به وجود میآید. البته من خودم شخصا بارها پیگیر پخش زنده مسابقههای بوکس بودم و با مسئولان صداوسیما نیز جلساتی برگزار کردم و امیدوارم این اتفاق در آینده نزدیک بیفتد. امیدوارم شخصی هدایت بوکس ایران را در دست بگیرد که بتواند این رشته را به جایگاه اصلی خود برساند.
*علیاکبری از من حرف شنوی دارد
استکی:علاوه بر نقش مربی، من با او مانند برادر هستیم و همیشه سعی کردهام هر آن چیزی را که لازم است به او آموزش میدهم تا با داشتن دستانی قوی، بتواند بر روی رینگ مبارزه به موفقیت برسد. خدا را شکر علیاکبری برای من احترام زیادی قائل است و از من حرف شنوی دارد. البته من هم از او حرف شنوی دارم و معتقدم او راه خوبی انتخاب کرده و میتواند به موفقیتهای بسیار بیشتر از این برسد و راه را برای جوانان این مملکت برای حضور و کسب موفقیت در این رشته هموار کند.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۱۴۸۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشای پرونده قتل مردی جوان در بشکه اسید
رئیس پلیس آگاهی پایتخت از افشای پرونده قتل مردی جوان در بشکه اسید خبر داد.
به گزارش ایسنا، سردار علی ولیپور گودرزی در تشریح جزئیات این خبر گفت: اواخر اسفندماه سال گذشته، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و با طرح شکوائیهای گفت که چند روزی است برادرش که بهصورت مجردی در خانهاش زندگی میکرد، ناپدید شده و تلفن همراهش نیز خاموش است. این فرد گفت که ساعتی پیش نیز دوست برادرش با او تماس گرفته و مدعی شده که محسن یک نفر را به قتل رسانده و برای اختفای جسد و معدوم کردن مقداری مشروبات الکلی، به کمک نیاز دارد!
رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی (ویژه فقدان) تحقیقات ابتدایی خود را آغاز کردند و در نخستین گام دوست فقدانی به هویت معلوم را هدف بازجویی قرار دادند. این فرد در اظهارات ضد و نقیضی به کارآگاهان گفت هنگامی که محسن از طریق تماس تلفنی درخواست کمک کرده به خانهاش رفته اما فقط مشروبات الکلی را معدوم کرده و جسدی ندیده است. البته به هیچ عنوان نیز قبول نکرده که جسد را مخفی کند.
وی با اشاره به ادامه تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی گفت: در ادامه تحقیقات اقدامات اطلاعاتی کلید زده و در جریان آن مشخص شد چند روز قبل از اینکه فقدانی این فرد اعلام شود، از کارت بانکی او در یک مغازه مصالحفروشی، یک بشکه خریداری شده است. همین سرنخ کافی بود تا گره این پرونده مرموز باز شود. در همین راستا نیز کارآگاهان به سراغ مغازه مصالحفروشی رفته و با بازبینی دوربینهای مداربسته متوجه شدند زن جوانی این بشکه آبیرنگ را خریداری کرده است. در ادامه اقدامات اطلاعاتی حاکی از آن بود که زن جوان نامزد همان دوست فقدانی است که چند روز قبل مورد بازجویی قرار گرفته بود.
ولیپور گودرزی ادامه داد: همین کافی بود تا دوست فقدانی نامزدش با دستور قضائی دستگیر شوند. زن جوان در همان بازجوییهای اولیه گفت که چند وقت قبل نامزد کرده و برای خرید لوازم به همراه فقدانی بهسمت جنوب تهران رفته است، اما او ناگهان ترمز کرد و به بهانه اینکه جای پارک نیست کارت بانکی و رمزش را به او داده و درخواست کرده تا به مغازه مصالحفروشی برود و یک بشکه بخرد. این زن مدعی شد پس از اینکه خرید را انجام داده بشکه را داخل صندوق عقب گذاشته و بهسمت خانه فقدانی رفتهاند. در آنجا هم نامزدش با بشکه به خانه مجردی فرد فقدانی رفته و حدود بیست دقیقه بعد هم به پایین آمده است.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ اضافه کرد: با قوت گرفتن فرضیه به قتل رسیدن فرد فقدانی توسط زن و مرد جوان، تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی بهصورت ویژهای توسط کارآگاهان کلید زده شد و بررسیها نشان داد که اوایل فروردینماه امسال، جسد سوخته یک مرد در داخل یک بشکه آبیرنگ در گردنه برگجهان در منطقه لواسانات به مرکز فوریتهای پلیسی 110، گزارش داده شده است. در جریان این پرونده مرد جوانی به قتل رسیده و عاملان جنایت، جسد را بههمراه محلول اسید داخل بشکه قرار داده و پس از انتقال به ارتفاعات گردنه برگجهان پا به فرار گذاشته بودند.
وی افزود: با توجه به شباهت سرنخهای موجود در پرونده فرد فقدانی و جسد کشفشده در لواسانات، خانواده فقدانی برای آزمایشهای DNA راهی پزشکی قانونی شدند که با آزمایشهای انجام شده مشخص شد که جسد سوخته متعلق به همین فرد فقدانی است. همزمان اقدامات فنی نیز نشان داد که دوست فرد فقدانی نیز با پسر جوانی برای از بین بردن جسد بهصورت پیامکی در ارتباط بوده است.
ولیپور گودرزی ادامه داد: در مرحله بعدی، کارآگاهان پسر جوان را بازداشت کردند که او در جریان بازجوییها گفت که دوست فقدانی مرتکب قتل شده است. این فرد در تشریح ماجرا گفت که دوست فقدانی چندی قبل با او تماس گرفته و درخواست کرده بهازای دریافت پول یک جسد را از بین ببرد. این فرد نیز به آدرسی که دریافت کرده بود رفته و جسد و محلول اسید را با کمک یکدیگر داخل بشکه آبیرنگ ریخته است. پس از آن هم بهتنهایی بشکه را به ارتفاعات گردنه برگجهان برده و بلافاصله فرار کرده است.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: پس از تکمیل پازلهای پرونده و اعترافات پسر جوان و نامزد دوست فقدانی به جرم خود، دوست فقدانی همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت بوده و به قتل اعتراف نکرد. اما تحقیقات جنایی همچنان ادامه دارد. با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
کانال عصر ایران در تلگرام